داستان کرامات حضرت رضا ، کرامت هجدهم
شهید آیة الله دستغیب در کتاب داستانهای شگفتانگیز (150) خود مینویسد:
مرحوم حاج شیخ محمد جواد بید آبادی که وقتی آن بزرگوار به قصد زیارت حضرت رضا علیهالسلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس به اتفاق خواهرش از اصفهان حرکت نمود و به مشهد مشرف شدند.
چون هیجده روز از مدت توقف، در آن مکان شریف گذشت، شب، آن حضرت در عالم واقعه به ایشان امر فرمودند که فردا باید به اصفهان برگردی؛ عرض میکند: مولای من! قصد توقف چهل روزه در جوار حضرت علیهالسلام کردهام و هنوز هجده روز بیشتر نشده است.
امام علیهالسلام فرمود: چون خواهرت از دوری مادرش دلتنگ است و از ما مراجعتش را به اصفهان خواسته برای خاطر او باید برگردی. آیا نمیدانی که من زوار را دوست میدارم؟
چون مرحوم حاجی بیدار میشود، از خواهرش میپرسد که از رضا علیهالسلام روز گذشته چه خواستی؟ گفت: چون از مفارقت مادرم سخت ناراحت بودم، به آن حضرت شکایت کرده، درخواست مراجعت نمودم.
گفت:خواهرم!غمگین مباش؛ حضرت رضا علیهالسلام به من دستور دادند که فردا به اصفهان برگردیم. ناراحت نباش.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در جمعه 11 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

